loading...
بهترین وبلاگ تفریحی ایرانیان
آخرین ارسال های انجمن
حسین غلامی بازدید : 1557 شنبه 26 آذر 1390 نظرات (1)

 عکس   پیامک عاشقانه آخرین روزهای آذر ماه

کاش دستی از فراسوی افق، گوش سنگین زمان را میکشید، هم زبانی میرسید از راه دور، طعم تنها بودنم را میچشید

 

چو گل های شقایق داغدارم / بیا پروانه شو بنشین کنارم / بشو مرهم به زخم قلبم ای دوست / که خنجر خورده ای این روزگارم

 

بهترین دوست خواهی بود حتی اگر سختی راه، چشمانت را از من دور کند و بهترینی حتی اگر طنین صدایت به گوش من نرسد

 

دلم خوش بود که یارم باوفا بود، کمی از زندگیش از آن ما بود، ولی افسوس که فکر ما غلط بود، که زنگ تفریحش احساس ما بود

 

فروغ چشم پرآبم تو هستی، دلیل بیتابیم تو هستی، اگر چه آدمی ناچیز هستم، خدارو شکر دنیایم تو هستی

 

کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه ” حالت چطوره؟ ” و تو جواب میدی “خوبم” کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: ” میدونم خوب نیستی! “

 

در آغوشم که میگیری، آنقدر آرام میشوم که فراموش میکنم باید نفس بکشم

 

یه گلدون پر از گل ما تو، تو هم مال من، دیدی باز گول خوردی تو یه گلدون داری و من یه دنیا گل

 

دست از پا خطا کنی تعویض میشوی! همین حوالی کسی شبیه توست، این است پیام عشق های امروزی

 

دائم برای دیدن هم دیر میکنیم، وقت قرارها همه تاخیر میکنیم، اول برای عشق همه تند میرویم اما وسطش همه گیر میکنیم

 

دردم این نیست که او عاشق نیست،

دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی ست

دردم اینست که با این سردی ها من چرا دل بستم!

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ستاره بی نام و نشون در تاریخ 1348/10/11 و 11:16 دقیقه ارسال شده است

زیباترین گل جهان همین است که خون میگرید از غم جدایی که نابود گشته پاکیم در دنیای بی وفایی ترسم از این نیست چرا نزدت نمیایم ترسم از این نیست چرا تنهایم ترسم از این نیست چرا غمگینم ترسم از این است که گر بگریم تو چه مینی گر بخونم تو چه میشنوی گر بنالم تو چه میدهی پاسخم تو عشق خونین گل شکست جدیی نیست شکست درد بی درمان گرگی است که به حجانت امده و تو را از گل گلدان جدا ساخته اکنون میدانم که چه حالی داری افسوس که پاهایم از فرط عشق تو به حرکت نمی اید و تیلم رو یه تاریکی میرود و ناز لبهایم مرا به سوی بوسه هایت می اورد اکنون زمان هم با من میگردد خدا هم با من میگرید اسمان هم نیز میغرد ای شایته ترین دنیای من دست تو ار من دست مو بود با تو روزگاری دارم اکنون نمیدانم جدایی چه سختی به من داد وصالم چه عشق و پاکی می اورد زیبا ترین لحظه عاشقی همین است که در اغوش گرم دستهای نوازشگر تو باشم و علم و قدرتی بیاموزم که همچون تو توان بلند کرد چندین هندوانه را با یک دست داشته باشم افسوس که داغی در دل دارم که هرگز توان گفتنش نیست اگر به برگ بگویم شبنم میریزد به زمین بگوم فرو می پاشد همان به که سخن نگویم که مبادا غمی در دل نازک زیبایت بنشیند انقدر زیبایی ها در توست که به وجود خدایم پی برده ام افسوس که دلم را با در اغوش کشیدن گرگ ودر اغوش کشیدن کودکان شکستی افسوس که ندانستی با بستن درب خانه ات به رویم چه کردی افسوس که ندانستی با غرشت تمامی اشکهای اسمان برایم ریخت افسوس که ندانستی من کجایم که شاید از نبودن تو به چنین بی عابرویی رسیدم افسوس که دنیایم پایان نمی ابد افسوس که اشکهایت مرا می ازارد با انکه همچون خاری بی ازار با من رفتار کردی اندیشه ام در این است که چگونه است که اشخاصی که مدعی بزرگی و سواد و علم میکنند و ادعای شرف و عابرویشان مکیشود چگونه گلی را از شاخه می چینند و در گلدان پر از خار میگذارن اما گل همان است اگر چه خارهم بشود باز گل میشود زیرا خون تو در رگهای خشکش میجنبد زیبا ترین لحظه من در اغوش امدن توست که تمامی دنیا هم نیز برایت تحسین میکنند که در تو نیز با خطاهایت هم میسازد و میسوزد لبهای تو غذق خشکی است همچون دریای بی اب و لبهای من غرق عشق از ستمهای که به جبر بر من نمودی اینجا کجاست که من در د غم فراق را میکشم و تونیز در حیوانات درد لذت میکنی مگر نمیدانی سخن از چیست از تمامی جهان و انسانها از ابادی که همه میدانستند سرنوشت دختری هفت ساله چیست که حتی زیباییش با طلسنمی رود اما باز هم زیباست گمانت این است که شیطان میتواند مرا شکست دهد یا انکه خدایی که به من حکم عدل لموخت در وجودم شعله میکند اکنون در انتاظارم ای کاش ممی امدم که زیرا تو بسی بزرگتر از ان هستی که بیایی غرورت اجازه نخواهد داد اما من نیز از فریادت میترسم از گرگ وجودت میترسم از شکستن قلبم می ترسم از سبزی روحم که سرخ شود میترسم در انتظار یک تماسم یا یک سخن از جانب شما ای بهترین و شایسه ترین گلدان اسمانی که حتی چوب خشکم نیز در گلدان تو گل میدهد و بوب معطر و پاکی میکند در فراسوی زمان عشق نیز فریاد میکند اما خران عرعر میکنند و گرگان زوزه میکشند حتی هزاران گرگ نزد شما تعظیم میکند افسوس انسانها قدر تو را نداستند و من نیز که میدانستم بسی دشمنانت مرا مازردند و جدایم ساختن به رب عشق قسم که چنین با من نگرد که انسانها مرا چنین کرد بگذار بگوید ناپاکم و دیوانه ام که از فرط این نادانان چنینم ببرایت گلی است از جانب حق ودراکتی از جانب علق و حسنی از جانب احساس و تلاشی از جانب منجی میدانم نگرانی اما همچون من نیستی زیرا تو گلدانی و من نیز گل بی خار


کد امنیتی رفرش
درباره ما
آدرس جدید : http://shahinshahr.rozblog.com -- این وبلاگ از ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ فعالیت خود را آغاز کرده است. هدف از راه اندازی اين وبلاگ تنها بوجود آوردن محيطي تفريحي و شاد براي بازديد کنندگان عزيز در دنياي مجازي است | در اين وبلاگ مي توانيد جديدترين عکس ها با موضوعات مختلف | اس ام اس | دانلود نرم افزار هاي کاربردي |دانلود کليپ | مطالب جالب و زيبا رو مشاهد کنيد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک از موارد زیر را بیشتر دوست دارید که در وبلاگ قرار دهم ؟
    جنسیت شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 545
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 2157
  • آی پی امروز : 316
  • آی پی دیروز : 395
  • بازدید امروز : 1,478
  • باردید دیروز : 2,167
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14,570
  • بازدید ماه : 33,804
  • بازدید سال : 98,514
  • بازدید کلی : 4,500,621