گریه کن عزیزم اما نه فقط واسه خودت
واسه این که دیگه دیگه بیام تولدت
گریه کن جداییها ما رو رها نمی کنن
آدما انگار برای ما دعا نمی کنن
گریه کن حالا حالا باید از هم جدا باشیم
بشینیم منتظر معجزه ی خدا باشیم…
گریه کن منم دارم مثل تو گریه می کنم
به خدای آسمونامون گلایه می کنم
گریه کن واسه شبایی که بدون هم بودیم
تنهایی برای سنگینی غصه کم بودیم
گریه کن سبک می شی روزای خوب یادت می یاد
گر چه تو تقویمامون نیستن اون روزا ز یاد
گریه کن برای قولی که بهش عمل نشد
واسه مشکلاتی که بودش و هست وحل نشد
گریه کن برای رویای که قسمت نشد
یه شب سر خدا واسه ما خلوت نمی شه
گریه کن برای خوابا که فقط یه خواب بودن
واسه آرزوهامون که همش حباب بودن
گریه کن واسه خوشی های که نازل نمی شن
واسه اون دیوونه های که عاقل نمی شن
گریه کن چون اون روزامون دیگه تکرار نمی شن
دلامون به سادگی حاضر به اقرار نمی شه
گریه بزار تمام عقده هات نشسته بشه
حق داره آدم یه وقتا از خودش خسته می شه
گریه کن واسه همه واسه خودت برای من
توی بارونی ترین ثانیه ها حرفاتو بزن
گریه کن تا آیینه شه باز اون چشای روشنت
واسه موندن لازمه فدای گریه کردنت