قطعه كوتاه عاشقانه و زيبايي با موضوع غصه...
چرا غصه ؟! چرا؟؟؟؟ خدا هست...
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر كه هنوز بعد صد ها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبي پر از مهر به ما مي خندد
يا زميني را كه دلش از سردي شب هاي خزان
نه شكست و نه گرفت
بلكه از عاطفه لبريز شد و
نفسي از سر اميد كشيد
و در آغاز بهار دشتي از ياس سپيد زير پاهامان ريخت
تا بگويد كه هنوز پر از امنيت و احساس خداست
ماه من غصه چرا
تو مرا داري و من
هر شب و روز
آرزويم همه خوشبختي توست
ماه من دل به غم دادن و از ياس سخن ها گفتن
كار آن هايي نيست كه خدا را دارند
ماه من غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد
يا دل شيشه اي ات از لب پنجره ي عشق، زمين خورد و شكست
با نگاهت به خدا چتر شادي وا كن
و بگو با دل خود كه خدا هست خدا هست
او هماني است كه در تارترين لحظه ي شب
راه نوراني اميد نشانم مي داد
او هماني است كه دلش مي خواهد
همه زندگي ام غرق شادي باشد
ماه من غصه اگر هست بگو تا باشد
معني خوشبختي، بودن اندوه هست
اين همه غصه و غم اين همه شادي و شور
چه بخواهي و چه نه، ميوه ي يك باغ اند
تكه متن هاي كوتاه عاشقانه و رمانتيك همراه عكس
چرا که روی نوار قلبی ام
پیوسته نام تو بود
و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام . . .
تو را تجویز کرده است ! ! !
بیا ، تا دیر نشده .
یه صفحه سفید، به همراه یک قلم
این بار حرف ،حرف نگفته ست
یک حرف تازه
نه از تو ...
هی فکر می کنم
هی با قلم به کاغذ سیخ می زنم
اما
دیگر تمام صفحه ها معتاد نامت اند
انگار این قلم
جز با حضور نام تو فرمان نمی برد
در تمام صفحه های دفتر شعرم
در گوشه های خالی قلبم
در لحظه های تلخ سکوتم و فکرهام
چیزی به جز تو نیست که تکرار می شود
مثل درخت در دل من ریشه کرده ای
ساعت از نیمه شب گذشته است و من به این می اندیشم :
اگر کاری که " عشق " با من کرد با تو می کرد
چند روز دوام می آوردی ؟؟؟؟

ولي بي تو لحظه ها آن قدر دير ميگذرند
كه ميخواهم فردا…
سالگرد جداييمان را جشن بگيرم !

تنهايي آدم را حشره شناس ميكند
حتي ناياب ترين عنكبوت هاي دنيا هم
در اتاق من تار تنيده اند

تــــــــو نيـــــــــــــســــــتــ ـــــي هـــفــــت ســـــــــينـــم چـــــيـــــــــــدن نــــــــداره...
مــــــــــي گــــــن عـــــيــــــــــــــده ولــــــي ديــــــــــدن نــــــــــــداره...

که امســـــال شش سین دارد !
چـــــــرا که سبزی ِ حضــــور تـــــــــو
در خـــــــــانه نیستـــــــــ

با سبد سبد دلتنگی چه کنم؟
انگار با نبودنت
نام رنگ می بازد
دیگر نمی خواهم کسی را صدا بزنم ..


لب هایت طعم سیب می دهند !
.
.
.
ميخواهي آدمم كني؟
نقاش نیستم ولی
تمام لحظه های بی تو بودن را
درد می کشم
...