آیا می خواهید همیشه و همه جا بدرخشید؟ ؟ ؟ به خودتان مقداری اکلیل بزنید.... من امتحان کردم خوب جواب داد.:D
***
یکی از دغدغه های فکریم اینه که،وقتی تو حمام آب گرمو باز میکنم؛ کجای حمام پناه بگیرم که آب سرد نپاشه روم !!
***
بیمار: من فکر میکنم پشهام!
دکتر: من دندونپزشکم؛مطب روانپزشک رو به روی ماست.
بیمار: میدونم؛ الان اونجا بودم
دکتر: پس چرا اومدی اینجا؟
بیمار: مهتابیتون روشن بود!
***
ساعت شیش صبح تو رادیو گفت : با هرکی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین ^_^ والا من که به هر کی زنگ زدم اون موقع صبح فحشم داد ... !!!
***
به داداش دهه 80 گودزیلام میگم با جام و جم جمله بساز ببینم
میگه :هی داداش جامو جم کن من دارم میرم بیرون عاخهههههه خدایآآآآآآآآآ
***
میگن تو اون دنیا موضوع انشا میدن : زندگی خود را چگونه گذراندید ؟ ایرانیان مینویسند : پشت کامپیوتر منتظر نشسته بودیم دانلود شه......
***
یه بارم رفتم مغازه سیگار بخرم همون اول گفت بَـــــــــــه سلام، شما پسر فلانیای؟ گفتم آره، سس مایونز خوب چی داری؟ :| :| :|
****
اینایی که از تاکسی پیاده میشن بعد تازه دستشونو میکنن تو این جیبشون بعد دستشونو میکنن تو اون جیبشون بعد بقیه جیباشونو میگردن کیف پولشونو درمیارن و یه 10هزار تومنیِ شرق میدن به راننده تاکسی تا اون خوردش کنه 9500تومن بهشون پس بده اینارو باید توی میدون اصلیه شهر دار زد تا درس عبرت بشه برا بقیه!
***
کالری چیست؟ موجودیست موذی که شبها به کمد لباسهایمان حمله می کند و لباسهایی که دوستشان داریم را تنگ می کند...!
***
آهای دخترایی که میاین سینما خواهشن اون قله رو از سرتون بردارین بتونیم فیلمو ببینیم
***
سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین! حالا برید تحقیق کنید این سه تا چیز چیه! اینجوری هم نگام نکنید، من اگه خودم بلد بودم که الآن اینجا نبودم!!!!!!!! :|
***
برادر من عزیز دلم وقتی وسط خیابون نشستی لاستیک ماشینتو عوض میکنی هرز گاهی اون شلوارتو بکش بالا ...:)))
***
پسر داییم هنوز پوشک پاشه تازه حرف زدن یاد گرفته. بهش میگم ای جانم پوشک داری خوشمل پسر؟ . . .. میگه پ نه پ دستشویی فرنگی پام کردم،اگه کار داری بهت قرض بدم.. تا غروبش نگاش نکردم.میترسیدم بهم تیکه بندازه.:|
***
یکی از چالش های بزرگی که در کودکی فراروی ِ من بودُ باهاش درگیر بودم این بود که چه جوری “فریبرز عربنیا” و “ابوالفضل پورعرب” رُ از هم تفکیک کنم !!!
***
یکی از فانتزیام اینه یه نوشابه بخرم گازشو بگیرم برم شمال :)))
***
یکی از فانتزیام اینه که اون دسته ای که تیریپ خفن روشنفکری برمیدارن و میگن باید به هر عقیده ای احترام گذاشت رو بندازم وسط یه قبیله تو اعماق جنگل آمازون که اعتقاد دارن غریبه هارو باید خورد !
تا نسلشون برای همیشه محو بشه . ببینم همچنان نظرشون همونه !:|
***
یکی از فانتزیام اینه که بعد ها پسرم بهم بگه بابا ۵۰ هزار تومان بهم پول میدی ! :|
منم بگم چی ۴۰ هزار تومان ؟
۳۰ هزار تومان می خوای چی کارش کنی عاخه ؟
بچه های مردم روزی ۲۰ هزار تومان می گیرن با همون ۱۰ هزار تومن کنار میان ، اونوقت تو ۵ هزار تومان از من می خوای ؟
بابای من ۴ هزار تومان به من نمی داد که من بخوام ۳ هزار تومان به تو بدم !
بیا حالا این دو هزار تومان تومن رو بگیر !
بعد پسرم نگاه کنه ببینه بهش هزاری دادم !
بره همون افق خونه مجردی رفیقاش ! والا
****
خانومه زنگ زده به بابام
که ما یه دستگاهی میفروشیم که قیمت قبض برق رو تا ۳۰% کاهش میده
بابام بهش گفت:
ممنون پسرم کنتور رو دستکاری کرده قبضمون ۱۰۰% کاهش داشته اگه خواستید نصف قیمت واسه شما حساب میکنیم !